ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود. در نبردی که میان اَفراسیاب تورانی و منوچهر شاهنشاه ایران درگرفت، سپاه ایران در مازندران به تنگنا افتاد. عاقبت دو طرف به آشتی رضا دادند و برای آن که مرز دو کشور روشن شود و ستیزه از میان برخیزد پذیرفتند تا از مازندران تیری به جانب خاور پرتاپ کنند؛ هر جا تیر فرود آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچ یک از دو کشور از آن فراتر نروند.
تا در این گفتوگو بودند فرشته زمین اِسفَندارمَذ، پدیدار شد و فرمان داد تا تیر و کمان آوردند و آرش را حاضر کردند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کمانداران بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاپ میکرد.
فرشته زمین به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد.
پس برهنه شد و بدن خود را به شاهنشاه و سپاهیان نمود و گفت: «ببینید که من تندرستم و نقصی در تن ندارم، اما میدانم که چون تیر را از کمان رها کنم همه نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد رفت و جانم فدای ایران خواهد شد.»
آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر قله کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را از شست رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد.
هرمزد، خدای بزرگ، به فرشته باد فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگهدارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می رفت و از کوه و دره و دشت می گذشت.
نیمروز در کنار رود جیحون بر ریشه درخت گردویی که بزرگتر از آن در عالم نبود نشست. آنجا را مرز ایران و توران قرار دادند و هر سال به یاد آن روز جشن گرفتند.
گویند جشن «تیرگان» که در میان ایرانیان باستان معمول بود از اینجا پدید آمد.
منبع: یارشاطر، احسان؛ «داستانهای ایران باستان»، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1379
گاو زمین- زمین روی شاخ گاو است1 گاو روی ماهی است هنگامی که گاو خسته می شود زمین را از روی یک شاخش روی دیگری می لغزاند و همین سبب زمین لرزه می شود.
«... بعضی ذکر فرموده اند که زمین بر روی یک شاخ گاو است هر وقتی که آن شاخ خسته می شود آن گاو سر خود را حرکت می دهد و می جنباند و زمین را می اندازد بر روی شاخ دیگر و هر موضع از زمین که بر روی شاخ گاو قرار می گیرد آن قطعه زلزله می شود...»2
گاویست بر آسمان قرین پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
گر بینایی چشم حقیقت بگشا
زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین
خیام
فرو شد به ماهی و بر شد به ماه
بن نیزه و قبۀ بارگاه
فردوسی
من گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ جهارمم که خورشید کشم؟
معزی
1. به عقیدۀ یونانیان زمین روی دوش اطلس Atlas است. در افسانه های آریایی گاو نمایندۀ قوت و نیرو است و مقدس شمرده می شود.
2. مجمع النورین ص 250.
منبع: هدایت، صادق؛ فرهنگ عامیانه مردم ایران؛ گردآورنده جهانگیر هدایت؛ تهران: نشر چشمه، 1385